وحید حاج سعیدی طنز نویس: در همه جای دنیا رسم است یک عده فیلمساز از سر بیکاری یا برای گرفتن یارانه فیلمسازی از فرایند و مراحل تولید برخی وسایل نظیر خودرو، کشتی، قطار و هواپیما فیلم مستند تهیه میکنند که اتفاقاً این مستندهای صنعتی بسیار جذاب و تماشایی هستند. اما از آنجایی در کشور ما گاهی اوقات فیلمسازان از آن طرف تراس به زمین می افتند، این بار به جای ساخت فیلم مستند صنعتی، ساخت یک سریال مستند سنتی درباره مراحل تولید، پیش فروش، فروش فوری، خدمات پس از فروش، شماره گذاری و … خودرو را کلید زدهاند که عمدتاً مردم و دو خودروساز بزرگ بازیگران اصلی آن هستند.
این سریال در یک ژانر نوپدید ساخته شده است که در صنعت فیلمسازی یک پدیده محسوب میشود و ترکیبی از ژانرهای درام، کمدی، ملودرام، تخیلی، جنایی و حتی سینمای وحشت است. تا جایی که مسعود فراستی هم نمیتواند به آن انگ مقوا بودن بزند! در بخشهایی از این فیلم میبینیم در حالی که قیمت خودرو در طی چند ماه چند برابر میشود ولی خودروسازان آه و افغان سر میدهند و معتقدند که هنوز در حال ضرر دادن هستند و فیلم هندی میشود. در یک سکانس کمدی از این فیلم میبینیم با وجود اینکه ملت مشتاقانه و بدون هیچ چشمداشتی از ماهها قبل برای خرید خودروهای این شرکتها اعلام آمادگی میکنند و در حالی که نوع، قیمت، رنگ و تاریخ تحویل خودرو مشخص نیست، گونی گونی پول بی زبان را به حساب این شرکتها جهت پیش فروش واریز میکنند، بیننده در این شرکتهای خودروساز شاهد معاونتی به نام «معاونت بازاریابی» است!
در ژانر وحشت 50 تا خودرو که به گفته مدیران استانداردهایی دارند که بنز و هیوندا ندارند، به هم میخورند و تا خرتناق در هم میلولند ولی کیسه هوای هیچکدام باز نمیشود. اما کارگردان بلافاصله از وحشت به کمدی سوئیچ میکند و خودروساز مثل سیامک انصاری بدون لبخند زدن اعلام میکند زاویه و شدت برخورد به گونهای نبوده که کمربندها عمل کنند! پارادوکسهای موجود در این فیلم هم در نوع خود بی نظیرند.
در حالی که همه ساله این شرکتها چندین بار از سوی سازمان تعزیرات به پرداخت جریمههای کلان محکوم میشوند و هیچ کس از آنها راضی نیست، در انتهای سال به عنوان شرکتهای تجاری برتر شناخته میشوند و جایزه میگیرند و با وجود نارضایتی اکثر مردم از خدمات پس از فروش این شرکتها، رتبه نخست خدمات پس از فروش را نیز از آن خود میکنند! از نکات جالب توجه دیگر این فیلم، جریمه شدن چند باره خودروسازان به دلیل گرانفروشی و عمل نکردن به تعهدات است ولی مبلغی که به صورت غیرقانونی از مشتریان اخذ شده ابه آنها باز گردانده نمیشود! در ادامه این فیلم از ژانر کمدی و درام خارج میشود و حالت تخیلی به خود میگیرد و زمزمه ساخت خودروهای مفهومی از سوی خودروسازان مطرح
میشود.
گاهی اوقات فیلم هم جنایی میشود و رئیس جمهور مملکت یواشکی به کارخانه سر می زند و با انبوهی از خودروهای روی هم تلنبار شده مواجه میشود که در حال خاک خوردن هستند ولی دوستان خودروساز صلاح نمیبینند آنها را روانه بازار کنند! خلاصه از آنجایی که در آب بستن به سریالهای ایرانی هیچ استبعادی وجود ندارد، بعید نیست ادامه ساخت این سریال تا لرزاندن تن و بدن «ژرژ مه لیس» در گور ادامه پیدا کند! ایشان که حتماً معرف حضورتان هستند. «ژرژ مه لیس» در واقع پدر سینمای سنتی است که بسیاری از حقههای سینمایی را کشف کرد و در فیلمها به کار برد.