در روزهایی که بازار ارز و کالا هنوز از نوسانهای تابستان آرام نگرفته، رئیسجمهور با یک جمله ساده دوباره آتش زیر خاکستر بنزین را زنده کرد: «حتی آب را هم به قیمت بنزین نمیدهند.» این جمله کوتاه، اگرچه در ظاهر یک مقایسه ساده بود، اما در واقع ترجمهای صریح از تصمیمی است که دیر یا زود باید گرفته شود: اصلاح قیمت بنزین. مسعود پزشکیان با اشاره به این که قیمت فعلی سوخت هیچ توجیه اقتصادی ندارد، تلویحاً تأکید کرده است که افزایش قیمت اجتنابناپذیر است، هرچند زمان آن را هنوز معلوم نیست. در همین فاصله، اما سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس نیز گفت اصلاً بحث افزایش قیمت بنزین در مجلس مطرح نیست، اما در همان جمله بعد اضافه کرد که قانون، اختیار اصلاح قیمت را به دولت داده و تصمیم نهایی تابع شرایط است. دولت هم در بیانیههای متعدد اعلام کرده «برنامهای برای گرانی بنزین ندارد» ولی هیچ مقام رسمی نگفته که قیمتها تغییر نخواهند کرد. حال به این دوگانگی، اظهارات دو نماینده تندرو مجلس را هم اضافه کنید؛ امیرحسین ثابتی از نرخ سوم با 500 درصد افزایش گفته و حمید رسایی ادعا کرده که قیمت بنزین به 5500 تومان میرسد. هرچند دولت بلافاصله تکذیب کرد اما انتشار همین ادعاها کافی بود تا بازار شایعه و نگرانی عمومی جان بگیرد. اما ماجرا به همینجا ختم نشد. کمی بعد، انتشار مصوبهای از دولت درباره کاهش فاصله قیمت بنزین و گاز CNG و اصلاح تدریجی قیمتها نشان داد که احتمالاً تصمیم کلان گرفته شده، فقط هنوز معلوم نیست از چه تاریخی اجرا میشود.
نظام دو نرخی و سهمیهبندی پایدار
به گزارش اقتصاد 24، اکنون بنزین در ایران با دو نرخ عرضه میشود: 1500 تومان برای بنزین سهمیهای و 3000 تومان برای بنزین آزاد. هر خودرو ماهانه 60 لیتر سهمیه دارد و برای خرید بیشتر باید از نرخ آزاد استفاده کند. این نظام سهمیهبندی از آبان 1398 تا امروز تقریباً بدون تغییر باقی مانده؛ همان تصمیمی که در دولت روحانی گرفته شد و با اعتراضات گسترده همراه بود. حال، اما شش سال است که قیمتها ثابت ماندهاند، اما مصرف بهشدت افزایش یافته است. گزارشهای رسمی میگویند مصرف روزانه در برخی روزها از 140 میلیون لیتر هم فراتر میرود. در حالیکه ظرفیت پالایشگاهها محدود است، افزایش تقاضا باعث شده ایران برای نخستین بار بعد از سالها دوباره واردکننده بنزین شود به زبان ساده، عرضه و تقاضا با هم نمیخوانند و قیمتهای فعلی نه تنها واقعی نیستند، بلکه دیگر پایدار هم نیستند.
بازیگران و پیامها از نرخ سوم
از سوی دیگر، اما درباره آینده بنزین در ایران، دو صدا همزمان به گوش میرسد؛ یک صدا از دولت و تیم اقتصادی میآید که میگوید قیمت فعلی غیرعقلانی است و باید اصلاح شود. همان صدایی که استدلال میکند وقتی قیمت یک بطری آب معدنی چند برابر یک لیتر بنزین است، یعنی اقتصاد کشور روی معادلهای معکوس بنا شده است و در مقابل صدای دیگر از سخنگویان رسمی که میگویند هیچ تصمیمی برای گرانی بنزین گرفته نشده؛ تکذیبی که ظاهراً قرار است آرامش بدهد اما در عمل ابهام را بیشتر میکند. در همین میان، صحبت از «نرخ سوم» هم مطرح شده؛ بنزین سوپر وارداتی که با قیمت تمامشده و بدون یارانه عرضه شود. جعفر قادری، عضو کمیسیون برنامه و بودجه، توضیح داده که «این نرخ سوم به معنی گرانی نیست؛ فقط مربوط به بنزین وارداتی است»؛ با این حال، افکار عمومی تفاوت چندانی میان بنزین وارداتی و بنزین گرانتر نمیبیند.
چرا دولت برای افزایش قیمت بنزین مردد است؟
اکنون، اما دولت پزشکیان در چهار راهی دشواری بر سر مساله قیمت بنزین ایستاده است: از یک سو، تداوم قیمت فعلی، فشار بودجهای و ارزی را تشدید میکند. از سوی دیگر، هر تغییر ناگهانی ممکن است به اعتراضات اجتماعی و تورم جدید منجر شود. افزایش بنزین یعنی افزایش کرایهها، رشد قیمت کالاها و بالا رفتن انتظارات تورمی. تجربه آبان 98 هنوز فراموش نشده و کسی نمیخواهد دوباره آن را تکرار کند. در سطح اجرایی نیز البته که چالش کم نیست: زیرساخت پرداختهای جبرانی، کارت سوخت، سامانههای شناسایی دهکها و حتی شیوه اطلاعرسانی، همه باید از پیش آماده باشد. به زبان ساده، دولت میداند که باید اصلاح کند، اما نمیداند چگونه و چه زمانی.
گزینههای پیشرو از سناریوها
-سناریوی اول: در این روش حفظ نرخهای 1500 و 3000 تومان و ادامه سهمیهها در دستور است. مزیت این سناریو آرامش اجتماعی است، اما به قیمت افزایش واردات، قاچاق و فشار بر بودجه تمام خواهد شد.
-سناریوی دوم: ایجاد مسیری برای عرضه بنزین سوپر وارداتی با قیمت واقعی و بدون یارانه در این سناریو پیشبینی شده است. در ظاهر نیز تغییری در قیمتها ایجاد نمیکند، اما عملاً نظام سهنرخی را رسمیت میبخشد. اگر نظارت کافی نباشد، ممکن است به رانت و بازار سیاه منجر شود.
-سناریوی سوم: اجرای سیاست افزایش سالانه متناسب با نرخ تورم، مشابه الگویی که در دولت اصلاحات آزموده شد را در این مرحله باید لحاظ کرد. این روش شوکآور نیست، اما در شرایط تورمی امروز ایران، ممکن است به معنای افزایشهای مکرر و فرسایشی باشد.
-سناریوی چهارم: افزایش قیمت همراه با پرداخت نقدی یا اعتباری به دهکهای پایین. این روش از نظر اقتصادی منطقی است، اما اجرای آن پیچیده و پرریسک است. پرداختها باید بهموقع و هدفمند باشد، وگرنه نارضایتی اجتماعی شدت میگیرد.
-سناریوی پنجم: واگذاری سهمیه به هر فرد بهجای خودرو و ایجاد بازار خریدوفروش سهمیه. از نظر عدالت اجتماعی جذاب است، اما به زیرساخت گسترده نیاز دارد و احتمال فساد بالاست.
-سناریوی ششم: حرکت به سمت استفاده بیشتر از گاز طبیعی فشرده و خودروهای کممصرف. این گزینه بلندمدتتر است و نیازمند سرمایهگذاری در حملونقل عمومی و نوسازی خودروهاست.
راه باریک اصلاح نرخ بنزین
حقیقت این است که قیمت فعلی بنزین در ایران دیگر دوام ندارد. فاصله میان واقعیت اقتصادی و قیمت فروش، هر روز عمیقتر میشود. اما جامعه ایران، با خاطره آبان 98، تاب شوک ناگهانی را هم ندارد. در نتیجه، دولت در راه باریکی حرکت میکند: میان ضرورت اقتصادی و حساسیت اجتماعی. تنها راه عبور از این مسیر، اصلاح تدریجی، شفاف و عادلانه است؛ اصلاحی که نه با تکذیب آغاز شود و نه با شوک پایان یابد. اگر دولت بتواند صادقانه با مردم سخن بگوید، اعداد واقعی را روی میز بگذارد و برنامه جبرانی قابل لمس ارائه دهد، شاید این بار «اصلاح بنزین» نه با بحران، که با همراهی عمومی همراه شود.




