اینکه «منوچهر متکی» وزیر اسبق امورخارجه با سابقه دو دوره نمایندگی خطاب به نمایندگان در مجلس شورای اسلامی گفته است: «مردم اسم 5 نفر از نمایندگان را هم نمیدانند!” بدان معنا نیست که مردم سواد سیاسی ندارند، برعکس! بلکه به این باور رسیدهاند که حضور این افراد در مجلس حتی صندلی وزارت، در شرایط زندگیشان اثر مثبت ندارد. این بی تفاوتی مردم، هشدار بود که نشنیدید!
«مارتین لوترکینگ» از رهبران جنبش مبارزه با تبعیض نژادی در آمریکا میگوید: هیچ چیز خطرناکتر از این نیست که جامعهای بسازیم که در آن بیشتر مردم حس کنند که هیچ سهمی در آن ندارند. مردمی که حس میکنند سهمی در جامعه دارند از آن جامعه محافظت میکنند، ولی اگر چنین احساسی نداشته باشند، نا خودآگاه میخواهند که آن جامعه را نابود کنند.
مردم همیشه می گویند و برایشان سؤال بوده است؛ نمایندگان مجلس که اعتبار و شان نمایندگی خود را از مردم و برای مردم دارند، چگونه است که در برابر خواست مردم قرار میگیرند و به مسائل و موضوعاتی میپردازند و تصمیمهایی در قالب قانون میگیرند که نه خواست مردم، بلکه ایستادگی در برابر مردم است. مجلس باید نشان بدهد که کجای زندگی مردم قرار دارد.
در کشور هیچ نهاد منتخبی قدرت مجلس شورای اسلامی را مطابق با قانون اساسی ندارد. اما همین مجلس طی سالها چنان سرگرم مسائل فرعی کشور شده که آنرا در بازیها کاملاً دور زدهاند و مجلس در عمل به هیچ گرفته شده است.
اقتصاد درد اول امروز جامعه ما است که بنظر من بیشتر از سیاست خارجی تهاجمی متأثر میشود. سیاستهای اقتصادی به افزایش شدید تورم انجامیده است و دولت تنها کاری که میکند، یعنی قادر به انجام آن است؛ چاپ پول و افزایش نقدینگی است بی آنکه توجه شود که در چنین وضعیتی اول کار دولتها، کوچک کردن خود و کاستن از هزینههای جاری است.
یک گزارش تازه از «کارگزاری تابان» میگوید که نقدینگی کشور از عدد 7.000.000.000.000.000 تومان عبور کرد (هفت هزار هزار میلیارد تومان)
هرچند که شعار سال مهار تورم است ولی با این عدد نقدینگی باید واقع نگر باشیم و بدانیم که با این دست فرمان خلق نقدینگی نباید انتظار کاهش تورم را داشت. نکته دردناکتر اینجاست که طی یک سال گذشته 1500.000.000.000.000 تومان (هزار و پانصد هزار میلیارد تومان) به حجم نقدینگی کشور اضافه شده است.
بد نیست حالا که نقدینگی این حجم رشد کرده یادی از اقتصاددان شهیر «جان مینارد کینز» کنیم، که میگفت: اگر میخواهید ملتی را نابود کنید، یک تورم بلند مدت ایجاد کنید، چراکه یک تورم بلند مدت آرام آرام تمام بنیانهای اخلاقی و اقتصادی آن ملت را نابود میکند.
به هر بخش از امور کشور که نگاه کنید مساله دار است. جایی که مردم انتظار دارند، اثری از مجلس با اختیارات زیاد ببینند جای آن خالی است و در عوض مجلس که این روزها به پایان این دورهاش رسیده، بیشتر مشغول اموری است که نه در اولویت، و نه حتی از خواستههای مردم است و به واقع هیچ نقشی در زندگی مردم ندارد.
چشم بستن به روی واقعیتها و سنگر گرفتن مدیران پشت شعار! دستیابی به اقل نیازهای زندگی را برای عموم سخت و در مقولهای به نام مسکن به حسرتی تبدیل کرده است که زمان برآورده شدن آن حتی در «ابد و یک روز» هم نخواهد بود. در این شرایط و در حالی که مدیران اقتصادی کشور از تأمین اساسیترین نیاز کودکان یعنی شیر خشک و پوشک عاجزند، همین مجلس کارگزاران اقتصادی را به پاسخگویی نمیخواند، از تحقیق و تفحص و استیضاح هم که خبری نیست و اصلاً مجلس قدرت آنرا ندارد، زیرا اقدامات و مواضعش در برابر جمهور به حدی و شکلی بوده است که مردم از آن عبور کردهاند و اقتدار گراها هم همین را میخواستند.
با بالا رفتن اجاره مسکن آمارهایی که بانک مرکزی منتشر کرده، نشان میدهد از زمان روی کار آمدن دولت مستقر، اجاره خانه در شهرهای ایران به طور متوسط تقریباً سه برابر شده است و با این وضع قیمتها، تهرانیها در آرزوی مسکن خواهند مُرد! همان گزارش میگوید که قیمت هر مترمربع خانه در تهران بطور میانگین 80 میلیون تومان شده است. بدان معنی که شانس خانهدار شدن خانواده تهرانی به بیش از یک قرن – بیشتر از میزان امید به زندگی- رسیده است.