مطهره خردمندان-روزنامه نگار: بلک فرایدی امسال روزی است که مردم با ماشینحساب سراغ سبد خرید میروند. جمعه سیاه امسال بیش از آنکه مسابقه درصدها باشد، میدان نبردی است بین قسط و معیشت؛ جایی که بعضیها برای جبرانِ عقبماندهها دل به خرید میزنند و بعضیها ترجیح میدهند پشت ویترین بایستند و فقط تماشا کنند. «بلک فرایدی» یا همان «جمعه سیاه» که از دل یک سنت آمریکایی وارد بازار ایران شد و ابتدا تنها با چند بنر و کد تخفیف شناخته میشد، امروز دیگر فقط یک رویداد فروش نیست؛ آینهای است از اقتصادی که هر روز شکنندهتر میشود. برخی فروشندگان میگویند فروش جمعه سیاه بسیار ضروریتر از قبل شده، کاربران در صفهای آنلاین تأکید میکنند اگر خرید قسطی نباشد اصلاً وارد سبد خرید نمیشویم اما در همین فضا گروهی از تولیدکنندگان هم ترجیح دادهاند روی کفِقیمت بایستند و وارد بازی تخفیف و حراج نشوند. در فاصله باقیمانده تا جمعه سیاه 1404، بازار ایران بیش از سالهای گذشته محتاط، نگران و مبهم است؛ مبهمتر از توان خرید خانوارها، مبهمتر از حاشیه سود فروشندگان و مبهمتر از آیندهای که کسی نمیداند چه میشود.
تقلیدی که بخشی از تقویم اقتصادی ایران شد
جمعه سیاه در سالهای اول ورودش به ایران چیزی شبیه یک مد اینترنتی بود. چند فروشگاه آنلاین با چند کد تخفیف و چند بنر سیاه. اما ظرف پنج شش سال، این «مد» تبدیل شد به رویدادی که رفتار خرید مردم را در فصل پاییز تغییر میدهد. دادههای آماری 1402 نشان داد بیش از شصت و پنج درصد خریدهای آخر آبان به شکل آنلاین انجام شده و میانگین مبلغ سبد خرید تا بیست و پنج درصد افزایش یافته است. مردم نیازهای معوق خود را تا روزی که تصور میکردند تخفیف واقعی وجود دارد، عقب میانداختند و فروشندگان هم برای ایجاد نقدینگی، این فرصت را غنیمت میشمردند. اما سال 1404 آغازگر روایت دیگری است؛ روایت بازاری که دیگر نه با هیجان، بلکه با احتیاط زندگی میکند. هیجانی که روزی موتور حراجها بود، حالا جای خود را به تلاش مشترک برای بقا داده است، چرا که اقتصادخانوار سختتر و هزینهها حساب شدهتر انجام میشود.
سردی که به بازار سرایت کرد
وقایع منطقه و جنگ دوازدهروزهای که از تابستان تا پاییز سایه انداخت، رفتار اقتصادی مردم را محتاطتر کرد. فروشندگان میگویند آبان امسال یکی از کمرمقترین ماههایشان بوده و آنچه در مواجهه با مشتریان دیدهاند، چیزی فراتر از «کاهش خرید» است؛ مردم دیگر حتی درباره قیمت نقدی سؤال نمیکنند. اولین پرسش، تعداد ماههای اقساط است. همین کافی است تا نشان دهد جمعه سیاه امسال دیگر صرفاً درباره تخفیف نیست؛ درباره روش پرداخت هم هست. در حالیکه تا دو سال پیش خرید قسطی بیشتر برای کالاهای گرانقیمت مرسوم بود، امروز خرید قسطی برای کفش، کیف، لوازم آرایشی، لوازم کوچک خانه و حتی پوشاک بچگانه هم عادی شده است. خانوارهای ایرانی یاد گرفتهاند فشار هزینه را روی چند ماه تقسیم کنند، نه اینکه یکباره از حساب خود برداشت کنند. در سالهای اخیر بازپرداخت دوماهه و سهماهه رایج بود، اما از اواخر 1403 بازار مسیر تازهای را تجربه کرد. فروشگاههای آنلاین گزارش دادند که سهم خریدهای چهار تا ششماهه با سرعت زیادی رشد کرده و در برخی گروههای کالایی مانند لوازم دیجیتال و الکترونیک تا بیست و پنج درصد افزایش داشته است. این یعنی بخش قابل توجهی از مشتریان خریدارانی هستند که توان خرید نقدی ندارند، اما اگر زمان بیشتری در اختیارشان قرار داده شود، تصمیم به خرید میگیرند.
روایت مردم از حراج جمعه 1404
آنطور که شهروندان میگویند امسال بیش از گذشته با جمعه سیاه مثل یک «تصمیم جدی» برخورد میکنند؛ تصمیمی که پشت هر خریدش حسابوکتاب است. بسیاری از آنها مدتهاست خریدهای ضروری را نگه داشتهاند و حالا این روز را تنها فرصتی میبینند که شاید بتوانند چیزی را بخرند که ماهها از سبدشان حذف شده بود. یک مادر که برای لباس زمستانی فرزندش زمانبندی کرده میگوید: «لباس بچه رو نگه داشتم برای همین موقع. آگه از همین حراج نگیرم، دیگه نمیتونم چیز خوب بگیرم باید خرید کنم.» برای او و خیلیهای دیگر، خرید نه یک ذوق لحظهای، بلکه کاری است شبیه جبران عقبافتادگی؛ شبیهترمیم چیزی که هر ماه از دست رفته است. در کنار او جوانهایی هستند که خریدشان کوچکتر شده، اما همچنان دنبال یک نقطه روشن در این روز میگردند. رضا دانشجویی که هم کار میکند و هم درس میخواند به عنوان یکی از مشتریان جمعه سیاه میگوید: «کل سال نتونستم برای خودم کاری کنم. شاید تو حراج یه کفش بگیرم، هم لازمه، هم یه ذره ذوق میاره.» برای بخشی از مردم، حراج جمعه یک لحظه کوتاه از احساس داشتن است؛ یک فاصله کوچک از فشارهای روزمره. اما سوی دیگر ماجرا، گروهی از مردماند که امسال دستی به جیب نمیبرند. تجربه نهچندان خوب سالهای گذشته، بیاعتمادی به تخفیفهای صوری و فشار مداوم هزینهها باعث شده نگاهشان کاملاً محافظهکارانه باشد. علی که تجربه خرید ناموفقی در سال قبل داشته، میگوید: «سال قبل فکر کردم تخفیف خورده، بعد فهمیدم قیمت اصلی رو بالا برده بودن. امسال دیگه بازی نمیخورم. همه ما افتادیم به جون هم، این کارا فقط حقههای فروش!» این حس بیاعتمادی میان بخشی از مخاطبان آنلاین دیده میشود؛ کسانی که باور دارند «حراج واقعی خیلی کم است» و کوچکترین اشتباه در خرید میتواند فشار مالی بیشتری هم ایجاد کند. گروهی دیگر هم بدون تجربه ناخوشایند، اما صرفاً از سر احتیاط عقبنشینی کردهاند. عاطفه کارمند یک شرکت خصوصی میگوید: «وقتی درآمدت ثابته و همهچیز روزبهروز گرونتر میشه، حتی با تخفیفم چیزی میخری، بعدش استرس میگیری. امسال قیدشو زدم. ترجیح میدهم اگر قسطی هم دارم برای وسایل ضروری بمونه.» نگاهی که از دل آیندهای نامطمئن میآید؛ آیندهای که برای بسیاری مهمتر از هیجان یا تخفیف یک روزه است. با وجود همه این تفاوتها، یک نقطه مشترک هست؛ مردم بیش از همیشه به کیفیت دقت میکنند. اغلب میگویند یک بار باید درست خرید کرد، برای اینکه مجبور نباشیم دوباره بخریم. به همین دلیل امسال نگاه به بلک فرایدی کمتر از جنس هیجان و بیشتر از جنس پرسش است؛ پرسشی که زیر پوست بسیاری از آنها جریان دارد: «این خرید واقعاً کمکی به زندگیام میکند یا فقط یک فشار دیگر است؟»
نبردی که از قیمت فراتر رفته
آمار سالهای گذشته نشان میدهد فروشگاههای بزرگ در روز جمعه سیاه با ترافیک چندبرابری مواجه میشوند و کاربران زمان بیشتری را صرف بررسی محصول میکنند. اما امسال مسابقه فقط بر سر قیمت نیست؛ رقابت اصلی بر سر الگوریتمها، دادهها و رفتارشناسی و نیازسنجی هم هست. فروشگاهها سعی میکنند بر اساس رفتار جستوجو، تاریخچه خرید، زمان حضور و مقایسه قیمت کاربران، پیشنهادهایی ارائه دهند که احتمال خرید را افزایش دهد. از اقساط بدون ضامن گرفته تا شروع پرداخت از ماه بعد و تخفیف برای خرید بعدی، همه ابزارهایی برای نگهداشتن مشتری در میدان رقابت هستند. در حقیقت جمعه سیاه 1404 میدان دادهها است، نه فقط تخفیفها.
چالش فاصله میان تخفیف و اعتماد
بخش مهمی از خریداران تجربه خوبی از سالهای قبل ندارند. افزایش قیمت قبل از تخفیف، وعدههای غیرواقعی و مشکلات ارسال، اعتماد بخشی از جامعه را نسبت به این رویداد کاهش داده است. بنابراین شفافیت، ضمانت بازگشت، اصالت کالا و خدمات پس از فروش به اندازه درصد تخفیف اهمیت پیدا کردهاند. در شرایطی که تنها چند ساعت کافی است تا یک اشتباه به سرعت در شبکههای اجتماعی منتشر شود، فروشگاهها میدانند که امسال نمیتوانند بر پایه تبلیغات اغراقآمیز فروش بالا بسازند. اعتماد، کالای اصلی بازار 1404 است. برای بخشی از جامعه این روز نه فقط یک انتخاب اقتصادی، بلکه فرصتی برای کاهش فشار روانی و تجربه یک لحظه کوچک از رفاه است.
روایت یک اقتصاد روی مرز توان و نیاز
جمعه سیاه 1404 بیش از هر سال دیگر نشان میدهد اقتصاد ایران چگونه نفس میکشد. بازاری محتاط، مردمی خسته و فروشندگانی که با ترکیب خلاقیت و ناچاری تلاش میکنند بمانند، تصویری است که این روز از واقعیت اقتصادی ما میسازد. تخفیفها، اقساط و تبلیغات تنها سطح ماجرا هستند؛ زیر آن لایهای از فشار معیشتی، کاهش اعتماد و تغییر رفتار مصرفکننده جریان دارد. در نهایت، جمعه سیاه امسال فقط یک روز برای خرید نیست؛ گزارشی زنده از وضعیت اقتصادی و مناسبات اقتصادی امروز ایرانیها است.




