سیدرضا راستی الحسینی-کارشناس اقتصادی: بانکداری ایران در آستانه گذار تاریخی است؛ مدلی که بر کارت و شعبه استوار بود، زیر فشار فناوری، رقابت دادهمحور و نیاز نسل دیجیتال فرو مینشیند. نظام بانکی ایران امروز در نقطهای حساس از تاریخ خود ایستاده؛ نقطهای که در آن دیگر اتکا به روشهای سنتیِ جمعآوری منابع، پرداخت سود به سپردهگذاران و ارائه خدمات محدود شعبی پاسخگوی نیازهای نسل جدید مشتریان نیست. «بانکداری باز» بهعنوان جریان تازهای در دنیای مالی، نه تنها در جهان بلکه در ایران نیز بهسرعت در حال تبدیل شدن به محور اصلی تحول دیجیتال است. بانکداری باز یعنی بانکها توانایی آن را پیدا کنند که خدمات و دادههای خود را از طریق «واسطهای نرمافزاری استاندارد» در اختیار کسبوکارهای نوآور قرار دهند تا این کسبوکارها بتوانند محصولاتی نو، شخصیسازیشده و مبتنی بر رفتار مشتری بسازند. در این مدل، بانک دیگر تنها ارائهدهنده مستقیم خدمات نیست، بلکه به بستری تبدیل میشود که روی آن خدمات گوناگون تولید شده و مشتری از طریق برنامهها و سامانههای مختلف به بانک متصل میشود. در جهان، روند حرکت بهسوی بانکداری باز سالهاست آغاز شده است. بانکداری باز مرحله نخست تحول دیجیتال است، اما آینده نظام بانکی فراتر از اشتراکگذاری داده یا ارائه خدمات از طریق درگاههای نرمافزاری استاندارد است. آینده بانکها در تبدیل شدن به «پلتفرم» هایی است که مجموعهای از خدمات مالی و غیرمالی را یکجا ارائه میکنند؛ درست همانند فروشگاههای نرمافزاری تلفنهای همراه که محیطی برای تجمع هزاران خدمت هستند. در این مدل جدید، بانکها از چهار نقش شناختهشده در جهان بهره میبرند: تأمینکننده زیرساخت، مدیریتکننده ارتباط دیجیتال با مشتری، ارائهدهنده خدمات نوآورانه و بازیگر اصلی پلتفرم باز. نخستین گام در آینده بانکداری باز، نقشآفرینی هوش مصنوعی است. تحلیل هوشمند دادههای تراکنشی، رفتاری و هویتی مشتریان به بانکها امکان میدهد خدماتی دقیق و منحصر به هر فرد ارائه کنند. برای مثال، سامانه هوشمند میتواند برای یک مشتری که سابقه خرید اقساطی دارد، یک پیشنهاد اعتباری ارائه دهد؛ یا برای فردی که مخارجش در حال افزایش است، هشدار مدیریت مالی صادر کند. این نوع خدمات تنها با تحلیل کلاندادهها و بهرهگیری از پردازش هوشمند امکانپذیر است. گام دوم، ایجاد «امتیاز اعتبار ملی» است؛ یعنی شاخصی که بر اساس رفتار مالی افراد در شبکه بانکی و پرداخت، میزان اعتبار آنها را مشخص کند. این امتیاز میتواند فرآیند دریافت وام را کوتاهتر، دقیقتر و شفافتر کند و جلوی بخشی از تقلبهای رایج را بگیرد. بانکداری باز با اشتراکگذاری دادهها مسیر ایجاد چنین نظامی را هموار میکند. در آینده نزدیک، نقش شعب فیزیکی نیز تغییر میکند. شعب دیگر محل انجام عملیات بانکی نخواهند بود، بلکه مراکز ارائه مشاوره مالی، سرمایهگذاری و مدیریت دارایی میشوند. بیشتر تراکنشهای روزمره از طریق سامانههای دیجیتال و درگاههای نرمافزاری انجام خواهد شد. به عبارت دیگر، «شعب کوچکتر میشوند اما سامانهها بزرگتر». همکاری گسترده بانکها با استارتاپها نیز یکی از محورهای اصلی آینده است. بانکها بهجای اینکه خودشان محصول بسازند، زیرساخت لازم را فراهم میکنند و کسبوکارهای نوآور روی این زیرساخت انواع خدمات مالی طراحی میکنند. این مدل هزینه توسعه را برای بانک کاهش میدهد، سرعت نوآوری را بالا میبرد و تنوع خدمات را افزایش میدهد. در کنار این تحولات، امنیت نیز نقش کلیدی خواهد داشت. با رشد اشتراکگذاری دادهها، مدلهای جدید امنیتی مانند «اعتماد صفر»، احراز هویت چندلایه و رمزنگاری پیشرفته ضروری میشوند. قوانین نیز باید برای حفاظت از حقوق مشتریان بهروزرسانی شوند و چارچوبی مشابه قوانین پیشرفته کشورهای دیگر تدوین گردد. در نهایت، مقصد این مسیر «بانک نامرئی» است؛ بانکی که دیده نمیشود اما در همه جا حضور دارد. در این مدل، مشتری بدون اینکه متوجه شود از خدمات بانکی استفاده میکند. پرداختها بهصورت خودکار انجام میشود، اعتبار بهصورت هوشمند تخصیص مییابد و مدیریت مالی در پسزمینه زندگی مشتری جریان دارد. بانکداری باز تنها آغاز راه است. آیندهای در پیش است که بانکها در آن پلتفرمهایی قدرتمند خواهند بود و رقابت نه بر سر سود سپرده، بلکه بر سر «ارزش افزوده دادهها» و «کیفیت تجربه مشتری» شکل خواهد گرفت. ایران اگر این مسیر را هوشمندانه و با نگاهی آیندهمحور دنبال کند، میتواند شبکه بانکی خود را وارد دورهای تازه از کارآمدی، شفافیت و نوآوری کند.




