نسیم ستوده-روزنامه نگار: بحران آب در ایران ، سالهاست به یکی از مهمترین دغدغههای ملی تبدیل شده است. تهران، کلانشهری با جمعیت نزدیک به 17 میلیون نفر، در مرکز این بحران قرار دارد. بارش های اندک ،کاهش ذخایر سدها، افت شدید سفرههای زیرزمینی و فرونشست زمین، حکایت از چالشی دارد که هربار، راهکارها وتدابیری برای عبور از آن ارائه واین بار هم طرحی عظیم و بحثبرانگیز در صدر اخبار قرار گرفته است. انتقال آب از خلیج فارس به تهران ،پروژه هزار کیلومتری که موافقان ،آن را راهحل نجات پایتخت و مخالفان ، چنین طرحی را غیرعقلانی، پرهزینه و مخرب برای محیطزیست معرفی میکنند.
انتقال آب به پایتخت از تأیید تا تکذیب
ماجرا از آنجا آغاز شد که علی عبدالعلیزاده، نماینده رئیسجمهور در توسعه دریامحور، خبر از تکمیل پروژه انتقال آب خلیج فارس رابه تهران داد. طرح ملی با طول بیش از هزار کیلومتر و ظرفیت انتقال چند صد میلیون مترمکعب آب در سال که اعلام شد:اکنون به مرحله بهرهبرداری رسیده است. به گفته این مسئول ،هدف اصلی ازاین پروژه تأمین پایدار آب شرب تهران و کاهش وابستگی به سدها و منابع زیرزمینی است.
درحالی این خبر منتشر گردید که وزارت نیرو بلافاصله در واکنش به آن ،در بیانیهای رسمی تأکید کرد؛ که چنین پروژهای در دستور کار دولت قرار ندارد و تنها در حد یک ایده مطرح شده است. به گفته مسئولان این وزارتخانه، تمرکز دولت بر انتقال آب به استانهای جنوبی و مرکزی مانند یزد، کرمان و اصفهان است و تهران به دلیل فاصله زیاد و هزینههای سنگین، در اولویت قرار ندارد.
یک تضاد آشکار که موجی از ابهام و پرسش را در افکار عمومی ایجاد کرد.
انتقال آب ،به صرفه نیست
انتقال آب از خلیج فارس به تهران، پروژه ای است که اگربطور جدی قرار برانجام آن باشد، در عمل، نیازمند سامانههای عظیم پمپاژ، خطوط لوله هزار کیلومتری، مخازن متعدد و چندین نیروگاه حرارتی است.
درواقع آنچه عبدالعلیزاده پروژه عظیم ملی نامید، در صورت تحقق، از طولانیترین خطوط انتقال آب شیرینشده دریا در جهان خواهد بود: مسیری حدود 1000 تا 1200 کیلومتری از سواحل بندرعباس یا نزدیکیهای آن، عبور از کوههای زاگرس، دشتهای کرمان، کویر لوت، دشت کویر و در نهایت رسیدن به ارتفاع 1200 تا 1800 متری فلات تهران که بسیار طولانی است. قطعاً اختلاف ارتفاع بیش از هزار متر میان سطح دریا و تهران، مصرف انرژی را به شکل سرسامآوری افزایش میدهد. کارشناسان برآورد کردهاند که هزینه اجرای چنین طرحی به چند ده میلیارد دلار میرسد؛ رقمی که در شرایط اقتصادی کنونی کشور، به سختی قابل تأمین است. شایان ذکر است برای درک عمیق ترعظمت این طرح،کافی است اختلافی که میان ارتفاع مبدأ (سطح دریا) تا مقصد (تهران) وجود دارد درنظر گرفته شود .مسیری که می بایست آب با پمپهای عظیم و مصرف انرژی هنگفت به سمت بالا رانده شود. کارشناسان میگویند؛ برای هر متر مکعب آب منتقلشده به تهران، دستکم 4 تا 5 کیلوواتساعت برق نیاز است، رقمی که با احتساب ظرفیت پیشنهادی 300 تا 500 میلیون مترمکعب در سال، معادل مصرف برق سالانه چند استان خواهد بود. علاوه بر هزینههای مستقیم، مسائل حقوقی و اجتماعی نیز مطرح است. عبور خط لوله از چندین استان نیازمند تملک زمین، جابهجایی روستاها و مدیریت پیچیده زیستمحیطی خواهد بود. به همین دلیل بسیاری از اقتصاددانان این پروژه را از نظر بهرهوری و هزینه، توجیهپذیر نمی دانند.
چرا تهران، وقتی جنوب تشنه است
مدافعان طرح انتقال آب از جنوب به تهران ،آن را بخشی از سیاست کلان دولت برای توسعه دریامحور معرفی کرده اند و براین باورند که بدون بهرهبرداری از منابع آبی خلیج فارس، توسعه متوازن کشور، ممکن نیست، اما منتقدان معتقدند،توسعه دریامحور به معنای گسترش صنایع و شهرهای ساحلی است، نه آنکه انتقال منابع طبیعی به مرکز کشور ،انجام پذیرد. چنین برداشت نادرستی میتواند به تخریب اکوسیستمهای ارزشمند دریایی منجر شود.
دراین حال ، شاید مهمترین دلیل مخالفت با اجرای چنین طرحی آن باشد که چرا باید آب از استانی منتقل شود که خود با کمبود آب شرب مواجه است؟ بندرعباس، میناب، بشاگرد و بسیاری از شهرهای هرمزگان هنوز با جیرهبندی آب یا تانکر آبرسانی میشوند. در همین حال، استانهای همجوار خلیج فارس و دریای عمان، خود متقاضی آب شیرینکن هستند.ومورد دیگر آنکه آیا با انتقال آب به تهران ،بستری دوباره برای افزایش موج مهاجرت ها به این کلانشهری که با اضافهبار روبهروست ،فراهم نمی شود؟کارشناسان ،تقریباً یکصدا میگویند: که تهران، هنوز ظرفیت صرفهجویی و مدیریت تقاضا را دارد ونیاز به اجرای چنین پروژه های پرخرج وناپایداری ،نیست.
به گفته محمد درویش، کارشناس محیطزیست، به جای اینکه آب را هزار کیلومتر بکشیم به جایی که همین حالا سه برابر ظرفیت تحملش جمعیت دارد، چرا صنایع آببر را به جنوب نبریم؟ چرا شهرهای جدید و مدرن در سواحل مکران نسازیم؟
او هشدار داد :که افزایش شوری خلیج فارس ناشی از پساب شورابه آبشیرینکنها، در کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس منجر به پدیده کویر دریایی شده و مرجانها و آبسنگها را نابود کرده است ،و اگر ایران هم این مسیر را برود، ارزشمندترین اکوسیستم دریایی خود را از دست خواهد داد.
همچنین حسین آخانی، استاد دانشگاه و از کارشناسان محیطزیست، گفت :این نوع انتقالها هزینهبر، ناپایدار و در درازمدت غیرقابلدوام هستند.
او بیان کرد : بهجای پروژههای عظیم و پرهزینه، باید تمرکز بر انتقال صنایع آببر به سواحل جنوبی، اصلاح الگوی مصرف در پایتخت و بهینهسازی شبکههای توزیع آب باشد.گفتنی است در حال حاضر تهران سالانه حدود ۱٫۱ میلیارد متر مکعب آب شرب و بهداشتی مصرف میکند. بخش قابل توجهی از این آب در فضای سبز، شستوشوی خودرو، استخرهای خصوصی و مصارف غیرضروری هدر میرود. نصب سردوشهای کاهنده، کنتورهای هوشمند، اصلاح تعرفه پلکانی و فرهنگسازی میتواند بدون تقبل دردسرها وهزینههای نجومی نقل وانتقال آب ، بخش زیادی از مشکل را حل کند.
تکذیب رسمی؛ پایان ماجرا یا آغاز یک بحث جدی؟
عباس علیآبادی، وزیر نیرو، در تازهترین اظهارات خود گفته است: تولید آب شیرین در حاشیه خلیج فارس از برنامههای مهم ماست، اما هدف اصلی، تأمین آب جنوب و استقرار جمعیت و صنعت در همان مناطق است، نه انتقال به تهران. او تأکید کرد :که انتقال آب به تهران بسیار گران است و تنها در صورت لزوم حیاتی و با شرط استفاده صرفاً برای شرب ممکن است بررسی شود.
استاندار تهران نیز از آغاز مطالعات انتقال آب از دریای عمان (نه خلیج فارس) در بلندمدت خبر داده، اما تأکید کرده که این موضوع هنوز در مرحله امکانسنجی است.همچنین اردکانی مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب این استان با اشاره به اینکه در عالم مهندسی، هیچ کاری نشد ندارد گفت : این روش در حال حاضر ،مقرون به صرفه نیست. به عبارتی ازاظهارات و گفته های مسئولان وکارشناسان چنین برآورد می شود که پروژه انتقال آب خلیج فارس به تهران، اگرچه از نظر فنی امکانپذیر است، اما از نظر اقتصادی، زیستمحیطی و اجتماعی با چالشهای جدی روبهروست.
در نهایت ، دبیرخانه شورای هماهنگی اقتصاد دریامحور با صدور اطلاعیهای صریح اعلام کرد: هیچ طرح اجرایی برای انتقال مستقیم آب خلیج فارس به تهران وجود ندارد و اخبار منتشرشده کذب است. این تکذیب، گرچه پرونده خبری داغ چند روز اخیر را ظاهراً بست، اما پرسشهای اساسی همچنان باقی است:آیا تهران واقعاً به نقطهای رسیده که باید برای بقای خود آب را از هزار کیلومتر آنطرفتر بیاورد؟ آیا نمیتوان با راهکارهایی نظیر مدیریت مصرف، بازچرخانی پساب، توقف توسعه صنایع آببر و ممانعت ازمهاجرت به تهران ، بحران را بدون پروژههای چند ده میلیارد دلاری حل کرد؟
پرسش هایی که پاسخ آن ها به تدریج خود را نشان خواهد داد ،اما آنچه امروز روشن است این است که آب خلیج فارس، دستکم در آینده نزدیک، به پایتخت نخواهد رسید. تهران باید راهحلهای خود را در داخل شهر و با مدیریت هوشمندانه منابع موجود، بیابد، نه درپروژههایی که به جای حل ریشه ای مشکل ، بحرانهای تازهای را هم خلق کنند.




