محمدرضا اکبریجور کارشناس اقتصاد بینالملل: مشکلات اقتصادی کشور ایران به جایی رسیده است که بسیاری از مسائل بهطور دقیق شناسایی شدهاند و حتی راهحلهای آنها نیز در ذهن سیاستگذاران و کارشناسان موجود است آنچه که در عمل مانع از تحقق این راهحلها میشود، نبود عملگرایی و ناتوانی در اجرای قوانین بهطور سفت و سخت است.این موضوع در تمام بخشهای اقتصادی کشور مشهود است، بهویژه در زمینه خصوصیسازی که به گفته کارشناسان، به دلیل مشکلات عملیاتی، ایران نتوانسته است تجربهای موفق از این فرآیند داشته باشد.در ایران خصوصیسازی بهدرستی صورت نگرفته و در واقع آنچه در کشور اتفاق افتاده است، چیزی به نام «اختصاصیسازی» بوده است.البته تجربه خصوصیسازی در کشورهای دیگر نیز همگی موفقیتآمیز نبوده و در برخی از موارد به دلیل کاهش کیفیت خدمات و ضعیف شدن نظارت، دولتها مجبور به بازگشت به سیستم دولتی و ملی شدند. این روند، که به آن Renationalization یا ملیسازی مجدد گفته میشود، در کشورهای مختلف مشاهده شده است.به عنون نمونه به مشکلات واگذاری شرکتهای دارویی در ایران میتوان اشاره کرد برخی از این شرکتها پس از خصوصیسازی بهجای سرمایهگذاری در تولید محصولات دارویی که نیاز اساسی کشور بوده، بعضاً به سمت تولید لوازم آرایشی و بهداشتی رفتهاند که کاملاً مغایر با هدف اولیه واگذاری بوده است. همچنین، در برخی موارد شاهد این بودهایم که پس از واگذاری صنایع، خریداران به جای حفظ واحدهای تولیدی، آنها با تغییر کاربری به بخشهای غیرمرتبط مانند ساختمانسازی تبدیل شده و کارگران بیکار شدهاند و حتی گاهی آن چیزی که خریداری شده به دلیل قیمتگذاری بسیار ارزانتر، توسط خریدار تکه تکه شده و او با فروش آن به سود هنگفت بیدردسر دست یافته است.وقتی ما از خصوصی سازی صحبت میکنیم باید نگاه ملی به موضوع داشته در بسیاری از کشورهای دنیا، فرآیند خصوصیسازی با شفافیت و با نظارت دقیق پیش میرود.باید به خبرنگاران و رسانهها اجازه داده شود که بدون ترس و با آزادی کامل، سؤالات سخت و صریح از مسئولان و متولیان فرآیند خصوصیسازی بپرسند. اینکه مثلاً چون من سمت یا عنوانی ویژه دارم و با استفاده از این عنوانم اجازه پرسشگری ندهم، نه! باید شفاف سازی انجام بشود.صرف فروش شرکتهای دولتی با هدف خصوصیسازی کافی نیست و باید برنامهای مشخص برای آینده شرکتها و نحوه مدیریت آنها توسط خریداران وجود داشته باشد.هر چقدر ما با قوانین شفاف و سادهتر و در عین حال قابل اجرا و نه پیچیده داشته باشیم، با شفافسازیهای مستمر، شرایط خصوصیسازی خیلی بهتر خواهد شد.به عنوان مثال در مالزی خصوصیسازی بهطور صحیحی انجام شد و بسیاری از پایاننامههای دکتری در ایران به این مقایسه پرداختهاند. در مقابل، خصوصیسازی در ایران نتوانسته است نتایج مطلوبی به همراه داشته باشد و بیشتر به «اختصاصیسازی» منجر شده است.همچنین در انگلستان در برخی از موارد دولت مجبور به بازگشت به وضعیت قبلی و ملیسازی مجدد برخی بخشها شده است. او پرسشهایی مطرح کرد که چرا برخی خدمات مانند حمل و نقل عمومی شهری پس از خصوصیسازی در ایران به درستی ادامه پیدا نکرده و بهبود نیافتهاند.تا زمانی که خصوصیسازی واقعی در ایران صورت نگیرد و به بخش خصوصی به معنای واقعی میدان داده نشود، مشکلات اقتصادی کشور حل نخواهد شد.در سیستم دولتی، ما با مشکل روز افزودن بزرگ و فربه شدن مواجهیم که در عمل مشکلاتی مانند کندی در تصمیمگیری، فساد و رانت را بوجود خواهد آورد و باعث میشود به مرور از هدف اصلی (بهرهوری، رشد و توسعه) فاصله بگیریم. به همین دلیل، علاوه بر خصوصیسازی، باید فضا برای رقابت بخش خصوصی نیز باز شود تا آنها بتوانند در این عرصه رقابت کنند و به رشد و توسعه اقتصادی کمک کنند.میتوان از بخش خدمات برای شروع دوباره خصوصیسازی استفاده کرد، اضافه کرد که برای جلوگیری از تکرار اشتباهات گذشته باید قوانین ساده، شفاف و قابل اجرایی وجود داشته باشد که نظارت مستمر بر روند خصوصیسازی را تضمین کند.
تمامی حقوق متعلق به نقش اقتصاد آنلاین می باشد.