سعید یزدانی-دولت حسن روحانی یک دولت وفاق ملی بود که این مهم را در بوق و کرنا نکرد و نامی از «وفاق» نبرد اما دولت پزشکیان، وفاق را در عرصه سیاسی پیاده کرد و اصطلاح وفاق را وارد ادبیات سیاسی ایران کرد. در این رابطه اما وفاق را باید هزینه – فایده کرد که آیا پزشکیان برنده دولت وفاق است یا جریان مقابل از آب گل آلود وفاق، ماهی بزرگ صید کرده است! من معتقدم که دولت پزشکیان سه بر هیچ به وفاق باخته است. ویلفردو پارتو جامعهشناس ایتالیایی یک تئوری معروفی دارد مبنی بر اینکه هر کس به اندازه توان خودش از آن بهره برداری سیاسی میکند. تئوری چرخش نخبگان به صورت مختصر به این موضوع میپردازد و معتقد است که دولتها بر مبنای راهبرد یا استراتژی انتخاباتی خود شکل میگیرند و با توجه به استراتژی خودشان، نیروهای وفادار به این استراتژی را بکار میبندند تا در اجرای راهبرد توسط افراد دچار شک و گمان نشوند و این شک و گمان میتواند راهبرد دولت را به خطر بیاندازند و از اجرای برنامهها آن را دور نگه داشته باشد. در این تئوری و نظریه دو اصطلاح شیران و روباهان خیلی خودنمایی میکند که جای بحث آن در این مقال نمیگنجد و انشاالله در فرصت دگر به آن میپردازیم. اما دولت وفاق ما عملاً بر خلاف این تئوری عمل کرده است و طبق نظر «پارتو» جامعهشناس معروف ایتالیایی از تحقق برنامههای استراتژیک خود دور خواهد ماند. زیرا افرادی که در دولت و در پستهای حساس متولی اجرای امور هستند در انتخابات ثابت کردند با راهبرد پزشکیان میانه خوبی ندارند و کسی که یک راهبرد را قبول ندارد عملاً از اجرای آن عاجز است.
اگر دولت پزشکیان به جای وفاق به اصلاح طلبان یا اصولگرایان متمایل میشد و همه نیروهای خودش را از یک جریان سیاسی به کار میگرفت خیلی از امروز موفقتر بود. مخصوصاً اگر از اردوگاه اصلاح طلبان کمک میگرفت و کابینه اصلأح طلب تشکیل میداد و در عمل این اردوگاه را برای خودش بسیج میکرد یک عملکرد قابل دفاعی در جامعه داشت. چرا که اغلب کسانی که پای صندوق رأی آمدند و به ایشان رأی دادند به امید اصلاحات ساختاری در سیاست داخلی و خارجی با صندوق رأی آشتی کردند. طیف وسیعی از این جریان، امروز ناامید یا سرشکسته است و انتظار تحقق وعدههای رییسجمهور را باور ندارد و برای انتخابات بعدی یا به دنبال قهر مجدد با صندوق هستند یا به دنبال گزینهای غیر از پزشکیان که به اهداف و نظرات او نزدیکتر باشد. اما چرا پزشکیان باخت و وفاق برنده شد؟ امروز عملاً پزشکیان و دولت او از هر دو جریان سیاسی کشور تحت هجوم و نقدهای منصفانه و گاه غیرمنصفانه قرار گرفتهاند زیرا هر دو جریان فکر میکنند به حق خود در دولت نرسیدهاند. اگر چه برای اصلاح طلبان با توجه به حمایت صد درصدی حق این گله و شکایت محفوظ است اما اصولگرایان معتقدند باید در دولت وفاق حداقل پنجاه درصد پستهای کلیدی را در اختیار داشته باشند و این هیأت و ترکیب خوشایند اصولگرایان نیست و سهم آنان از نظر کمی و کیفی کمتر از حد معمول است.
اما اگر پزشکیان امروز از اصلاح طلبان بهره میگرفت نویسندگان و تحلیلگران اصلاح طلب تمام قد از او و دولتش دفاع میکردند و برای خنثیسازی سنگ اندازیهای جریان مقابل، ابزارهای لازم را داشتند و وقت دولت را برای خنثی سازی نقدهای غیرمنصفانه نمیگرفتند. بدین ترتیب دولت به دیوانسالاری و امور کشورداری با وقت بیشتری میپرداخت و اصلاح طلبان با قلم و تحلیل از دولت دفاع میکردند و توطئه مقابل را خنثی میکردند. اما امروز دولت وفاق با دو لبه قیچی اصلاح طلبان و اصولگرایان ناراضی در حال خورد شدن است و ظرفیت دفاع را هم از دست داده است. فلذا معتقدم که دولت باید یک دست باشد تا بتواند از عملکرد خود و جریان حامی خویش دفاع کند نه این که پیروزی و موفقیت را دو جریان برای خودشان مصادره به مطلوب کنند و خدای ناکرده ناکامی را هیچکس گردن نگیرد و شخص اول دولت بازنده ناکامیهای عصر خودش باشد.
فرماندار سابق نوشهر و سوادکوه