مهدی عرب صادق تحلیلگر حوزه انرژی: بر اساس مطالعات بانک جهانی هر 1% خاموشی (Cost of Unserved Energy)، بین 0.1 تا 0.3% از GDP میکاهد! اما میانگین انرژی برق تأمین نشده در کشور 3% است!
بر این اساس تخمین متوسط کاهش GDP ما با توجه به یارانههای هنگفت انرژی حدود 0.9% است و این معادل 4 میلیارد دلار از 460 میلیارد تولید ناخالص داخلی کل است! این خسارت واقعی سالانه خاموشی است!
البته ناگفته نماند نفس این میزان مصرف یعنی 380 تراوات ساعت مطلقاً تناسبی با سهم ایران در شاخص GDP ندارد.
سهم ایران در شاخص GDP دنیا 0.38 درصد است. اما مصرف برق در کشور ما، یک و نیم درصد کل دنیاست که البته جای بحث بسیار دارد، این هم از راندمان پایین و تلفات بالا در سمت تولید و همچنین در سمت مصرف هست و هم به پر مصرفی ایرانیها برمیگردد.
شوربختانه علاوه بر راندمان پایین نیروگاهها، بیش از 40 تراوات ساعت تلفات شبکه توزیع و انتقال تخمین زده میشود که خود این معضل بزرگیاست که جای بحث بسیار دارد.
اما با رویکرد دیگری هم میتوان به تحلیل هزینه و آثار سنگین خاموشی بر اقتصاد پرداخت، در این تحلیل:
نوع مصرفکننده (مسکونی، کشاورزی، صنعتی و تجاری) اهمیت دارد، همچنین مدت زمان خاموشی، زمان وقوع (اوج مصرف یا غیراوج)، و تأثیرات اقتصادی غیرمستقیم تابع همبستگی ما را تشکیل میدهد.
– اولین روش، «ارزش بار ازدسترفته» (Value of Lost Load – VoLL) است متداولترین شیوه برای برآورد هزینهٔ خاموشی است و براساس زیان اقتصادی ناشی از قطع برق محاسبه میشود، اما با توجه به اینکه در کشور ما سیستمهای پایش اقتصادی هوشمند نیستند و نمیتوان به خود اظهاریها اتکا کرد، در این مجال از آن میگذریم.
– روش دوم که روش علمی و دقیقتری است و در ابتدای این یادداشت بر آن تاکید داشتم بر مبنای شاخصهای اقتصاد کلان اقتصاد کلان (بر پایه GDP) است.
در این روش ابتدا سهم برق در تولید ناخالص داخلی (GDP) محاسبه میشود:
بر اساس GDP ایران به میزان 460 میلیارد دلار در سال 2024 و مصرف برق کل حدود 380 تراوات ساعتی، هزینه هر کیلووات ساعت خاموشی، 1.2 دلار خواهد شد.
اگر انرژی تأمین نشده معادل 3 درصد انرژی کل در سال در نظر گرفته شود، 11.3 تراوات ساعت مجموع خاموشی به علاوه مدیریت مصرف خواهد بود و این میزان خسارت را به رقم سرسامآور 13.5 میلیارد دلار میرساند.
یکی از روشهای متداول در دنیا برای محاسبه خسارت خاموشی، بازار خاموشی است و نظرسنجی از مشترکین و مصرف کنندهها (Customer Surveys) که از آنها پرسیده میشود که چه مبلغی حاضرند بپردازند تا از خاموشی جلوگیری شود یا چقدر خسارت میبینند. این روش بیشتر برای تفکیک هزینه برحسب نوع مصرفکننده استفاده میشود. در واقع توصیه نگارنده این است، که در شرایط کنونی بحران انرژی برای کاستن از حجم خسارات بزرگ ناشی از خاموشی دولت سراغ بازار خاموشی برود، چرا که خود خاموشی نیاز به مدیریت دارد و بر مبنای عوامل مؤثر بر خسارات ناشی از آن که به صورت زیر تعریف میشود، باید آن را مدیریت کرد، از جمله:
- نوع مصرفکننده:
– صنایع سنگین (مانند فولاد یا پتروشیمی): هزینه خاموشی ممکن است به 10 تا چندده دلار بر کیلووات ساعت برسد، به طوری که مصارف خانگی ارزانترین خسارت خاموشی را دارند و مراکز بهداشتی یا بانک. ها: هزینهها به دلیل ریسک جانی یا امنیتی، هزینه خاموشی بسیار بالاتر است.
- اما زمان وقوع خاموشی بسیار مهم است، چرا که خاموشی در ساعات اوج مصرف (مثلاً تابستان) بهدلیل از دست رفتن فرصتهای تجاری، هزینه بیشتری دارد.
- مدت زمان خاموشی پارامتر دیگری مؤثر در هزینه خاموشی است:
خاموشیهای کوتاهمدت (ثانیهای) ممکن است هزینه ناچیزی داشته باشند، اما خاموشیهای طولانی (ساعتی) بهشدت گران هستند.
- سهم منطقه جغرافیایی نیز بسیار قابل توجه است، که در خاموشیهای در کشور لحاظ نمیشود:
هزینه در مناطق صنعتی (مثل عسلویه) بسیار بیشتر از مناطق روستایی است.
متاسفانه نظام تعرفهگذاری انرژی و حاملهای انرژی در کشورمان بسیار ناصحیح خسارت بار است و علاوه بر مسائل کلی دخیل در هزینههای خاموشی بایستی به صورت خاص عواملی خاص در ایران را به صورت جداگانه در تحلیل مدنظر قرار داد:
– وابستگی صنایع به دیزلژنراتورها (هزینه سوخت و استهلاک)
– یارانههای سنگین برق که محاسبات را پیچیده میکند (قیمت واقعی برق بسیار بالاتر از قیمت دولتی است).
در نتیجه هزینه خاموشی یک عدد ثابت نیست و بهطور گستردهای متغیر است. در کشور ما به دلیل چالشهایی مانند یارانههای انرژی، مدیریت جزیرهای حوزه انرژی و ناکارآمدی شبکه انتقال و تولید، این هزینه اغلب بالاتر از میانگین جهانی محاسبه میشود.اما تشکیل وزارت انرژی با ایجاد ساختار متمرکز و تخصصی، زمینهساز کاهش خاموشیها از طریق توسعه زیرساختها، بهبود مدیریت بحران، و تنوعبخشی به منابع انرژی شده است. عبور از این بحران نیازمند جبران کاستیهای گذشته، تطابق با نیازهای فزاینده انرژی و عبور از چالشهای ساختاری اقتصادی-سیاسی است.در نهایت به آقای رئیس جمهور توصیه میشود، ساختار وزارت انرژی را بر مدیریت یکپارچه انرژی در کشور برای اصلاح حکمرانی غلط سوالهای گذشته، ایجاد کنند و پس از آن با پاسخگو کردن این وزارتخانه مسئولان آن در تمام حوزههای انرژی با تکیه بر اصل پاسخگویی و همگرایی مسائل تقنین در این حوزه و اصلاح قیمتها را دنبال کنند، بدیهی است پس از آن است که شکاف تولید و مصرف انرژی و به اصلاح میرود.و نکته آخر که امیدوارم آقای رئیس جمهور بشنوند این است که رویکرد رؤیایی 30 هزار مگاوات انرژی تجدید پذیر، سراب است و نتیجه آن اتلاف بیش از 30 میلیارد دلار منابع ملی است برای نیروگاههایی که بیش از 25 درصد بهرهوری ندارند و در واقع مناسب تأمین بار پایه نه در ایران که در هیچ جای دنیا نیست.برخلاف آنچه ادعا میشود این نیروگاهها ا احتساب ضریب تأثیر آن و ضریب بهرهبرداری مربوطه به ازای هر مگاوات به صورت غیر مستقیم یش از 2 میلیون دلار اعتبار میطلبد و در حالی است که ارتقا نیروگاههای حرارتی از واحدهای گازی موجود به واحدهای سیکل ترکیبی ر حدود 200 هزار دلار برای هر مگاوات اعتبار میطلبد و از طرفی تولید برق پایدار دارند و برای واحدهای وارد مدار شده به صورت سیکل ترکیبی نیازی به مصرف گاز وجود ندارد.البته منوط بر این است که چه در انرژی تجدید پذیر و یا انرژی حرارتی توجه ویژهای به توسعه شبکه داشته باشید، چرا که توسعه شبکه انتقال حسب ماهیت فنی آن و گستردگی مسیر توسعه فرایندی است بسیار هزینه برق طاقت فرسا زمانبر و پرحاشیه و پر از موانع حقوقی مثل معارضین خطوط انتقال و غیره.
آقای رئیس جمهور والله قسم، رفع ناترازی از طریق انرژی تجدید پذیر سراب است رؤیا نیست.
لطفاً مراقب مافیا باشید چه مافیای نیروگاههای حرارتی و یا برعکس مافیای نیروگاههای تجدید پذیر.
آقای رئیس جمهور توسعه اصول تخصصی و فنی دارد و با هیجانهای مسئولین از بحران موجود به فاجعه خواهیم رسید.