سپیده کلارستاقی- روزنامه نگار: در سالهایی نهچندان دور، ایران یکی از قطبهای گردشگری سلامت در منطقه بهشمار میآمد؛ بیمارانی از عراق، افغانستان، کشورهای حاشیه خلیجفارس و حتی برخی کشورهای آفریقایی با هدف جراحی زیبایی، دندانپزشکی یا عملهای تخصصی راهی تهران، شیراز و اصفهان میشدند. درطول یک دهه گذشته، گردشگری سلامت یکی از امیدهای درآمدزای غیرنفتی برای ایران خوانده شد؛ صنعتی که با ترکیب هزینهٔ پایین درمان، تجربهٔ بالای پزشکان و گسترهٔ خدمات از جراحی زیبایی تا عملهای پیچیده قلب و چشم، بیماران منطقهای را جلب میکرد. هزینههای رقابتی، مهارت پزشکان و شبکه نسبتاً توسعهیافته مراکز درمانی، ایران را به گزینهای جذاب بدل کرده بود. امروز اما این جریان درآمدزا در معرض تعطیلی قرار گرفته و سه عامل اصلی مهاجرت پزشکان، احساس ناامنی منطقهای و بینالمللی و پیامدهای تحریم و کاهش اعتماد، دست در دست هم «سهضلعی فروپاشی» توریسم سلامت را شکل دادهاند و پیکرهٔ این بازار را تضعیف کردهاند. ساختاری که اگر همزمان اصلاح نشود، بازگشت بازار از دسترفته را دشوار میسازد. در همین ارتباط چندی پیش حبیبه نیکسیرتی، فعال حوزه گردشگری به اقتصادنیوز گفته بود: «تا زمانیکه کشور به وضعیت باثبات و امن نرسد، توریستهای سلامت برنمیگردند. جنگ اخیر تأثیر بسیار منفی گذاشته و ناامنی روانی شدیدی در میان مردم و گردشگران ایجاد کرده است. حتی زنان برای عملهای زیبایی حاضر نیستند بیایند، میترسند. از طرفی تحریمها هم پدر اقتصاد را درآورده و به تبع آن هزینه خدمات پزشکی برای خارجیها هم بالا رفته است. نتیجهاش این است که عملاً بازار گردشگری سلامت ایران در حال از بین رفتن است.»
آمار کلی و تصویر بزرگ
چند منبع رسمی و رسانهای در یکسال اخیر از ارقام متنوعی سخن گفتهاند؛ برخی گزارشها اشاره دارند که در 2024 ایران حدود 1.2 میلیون گردشگر سلامت جذب کرده و مجموع گردشگران خارجی به حدود 7.5 میلیون رسیده است. همچنین سندها و اظهارنظرهای مسئولان پیشین و فعالان بازار از هدفگذاریِ 2 میلیون گردشگر سلامت در افق چندساله خبر دادهاند. با این حال همین منابع تأکید دارند که روندها ناپایدار و حساس به رخدادهای منطقهای است و آمارهای رسمی تفکیکشده و به روز برای سالهای اخیر متغیر و گاه متناقض منتشر شدهاند.
مهاجرت پزشکان و خالیشدن سرمایه انسانی
چرخِ یک صنعت خدماتی پیشرفته بر دوش نیروی انسانی ماهر میچرخد. در سالهای اخیر شمار قابلتوجهی از پزشکان متخصص و نیروی درمانی باتجربه ایران را ترک کردهاند. دلایل متنوعاند: فشار اقتصادی، کاهش انگیزه شغلی، مشکلات مدیریتی در نظام سلامت و فرصتهای بهتر شغلی و زندگی در خارج. فعالان بخش پزشکی ــ هم در بیمارستانها و هم در مطبهای خصوصی از خروج روزافزون پزشکان اشاره میکنند. یک جراح پلاستیک باسابقه در تهران دربارهٔ علت رفتنِ همکاران میگوید: «حقوق و ثبات اقتصادی پاسخگوی ریسکهای زندگی حرفهای نیست؛ بسیاری به دنبال امنیت مالی و اجتماعیِ بیشتر راهی خارج میشوند.» صاحب یک کلینیک دندانپزشکی در تهران که سالها بیماران خارجی میپذیرفته میگوید: «در پنج سال گذشته مراجعهکنندگان خارجی ما به نصف کاهش یافته؛ نه فقط بهسبب کرونا، بلکه چون پزشکانی که نام و سابقه داشتند رفتهاند و تبلیغات دهانبهدهان ضعیف شده است.» پیامدها واضح است: کاهش نیروی متخصص، افزایش زمان انتظار برای درمانهای پیچیده، کاهش تنوع خدمات و بههمخورَدِ زنجیرهٔ ارزش خدمات پزشکی که پیش از این جذابیت ایران را میساخت. علاوه بر این، خروج اساتید و پژوهشگران پزشکی رابطههای بینالمللی و همکاریهای علمی را تضعیف کرده که بهنوبهٔ خود اعتبار حرفهای مراکز درمانی را کاهش میدهد.
جنگ، رسانه و روان بازار
وقایع منطقهای و بینالمللی، بهویژه جنگها و تنشهایی همچون درگیریهای اخیر، تصویر ایران را در اذهان برخی بیماران منطقهای مخدوش کرده است. حتی وقتی مراکز درمانی امن هستند، روایتها و تصاویر جنگ، بیماران و همراهان را از سفر بازمیدارد. مسئولان هتلهای پزشکی و شرکتهای تسهیلگر نقل میکنند که پرسوجوها کاهش چشمگیری داشته و بسیاری از کسانی که قبلاً نوبت گرفته بودند، سفرشان را لغو کردهاند. تصاویر و روایتهای رسانهای از جنگها و تنشهای منطقهای و بینالمللی، حتی اگر مراکز درمانی در عمق امنی قرار داشته باشند، تأثیر روانی شدیدی بر تقاضای بیماران خارجی میگذارد. مدیر یکی از آژانسهای تسهیل گردشگری سلامت میگوید: «ماههاست که تماسها برای رزرو نوبت از کشورهای حوزهٔ خلیجفارس و عراق کاهش یافته؛ بیماران میپرسند آیا پروازها برقرار است؟ آیا امنیت همراهان تأمین است؟» نمونهٔ مشابهی از یک خانوادهٔ عراقی که نیمهراه سفرشان به تهران را لغو کردند، بارها تکرار شده و این نمونهها بهسرعت در شبکههای اجتماعی و گروههای مرجع محلی دستبهدست میشود؛ یعنی همان کانالهای ارتباطی که قبلاً بزرگترین منبع تبلیغ دهانبهدهان بودند اکنون پیامِ معکوس منتشر میکنند. پیامدهای آن نشان میدهد حتی اگر خدمات پزشکی در سطح جهانی حفظ شود، «احساس خطر» میتواند تقاضا را بهسرعت به صفر نزدیک کند؛ بازپسگیری این اعتماد، ماهها یا سالها زمان و هزینه تبلیغی و دیپلماتیک میطلبد. بازسازیِ تصویر امن و قابل اتکا، مستلزم زمان، هزینه و اقدامات سازمانیافتهٔ بینبخشی است.
تحریمها و کاهش اعتماد عمومی
تحریمها محدودیتهایی مالی و لجستیکی بر مراودات پزشکی و پرداختهای بینالمللی تحمیل کردهاند: انتقال پول، تأمین قطعات و تجهیزات، و دسترسی به داروها با مشکلات مواجه شده است. فعالان بخش خصوصی بارها از مشکلات انتقال وجه از خارج، سفارش قطعات و تجهیزات خاص و تهیهٔ داروهای وارداتی گلایه کردهاند. یک مدیر تأمین تجهیزات پزشکی میگوید: «وقتی تأمین قطعهٔ جایگزینی برای یک دستگاه حیاتی ماهها طول میکشد، بیمار خارجی حق دارد نسبت به تداوم درمان مطمئن نباشد.» از سوی دیگر شرکتهای بیمه و نهادهای واسط در کشورهای هدف نسبت به همکاری با مراکز ایرانی دچار تردید شدهاند که قراردادهای رسمی و گردشگر سازمانیافته را محدود میکند. همزمان، تنشهای سیاسی و رسانهای باعث شده بسیاری از بیماران و شرکتهای بیمه خارجی نسبت به قابلیتهای ایران تردید پیدا کنند. پیامد این مسئله، کاهش قراردادهای بینالمللی، مشکل در واردات تجهیزات حیاتی و افت همکاریهای بینالمللی است که جز از طریق دیپلماسی و اصلاحات ساختاری قابل جبران نیست. علاوه بر پیامدهای عملی، این محدودیتها پیامی سیاسی و نهادی به بازار میفرستد: «آیا میتوان به زنجیرهٔ درمانی ایران اعتماد کرد؟» پاسخ منفی یا نامطمئن بازار را به گزینههای جایگزین در ترکیه، امارات یا هند سوق میدهد.
قصه یک خانواده: از نوبت تا انصراف
علیحسین، مردی 47 ساله از بصره که برای جراحی چشم به تهران آمده بود، میگوید: «سال قبل همه دوستانم ایران را پیشنهاد میکردند، اما امسال در میانه راه نگران شدیم و برگشتیم. شنیده بودیم پروازها مشکل دارد و نمیخواستیم گرفتار شویم.» نمونههایی اینچنینی انعکاسی است از تحولی که آمار بهتنهایی قادر به نمایش کامل آن نیست؛ از دست رفتن داستانها و توصیههای مثبت که پیشتر بزرگترین عامل تبلیغی بودند.
چرا «سهضلعی فروپاشی» خطرناک است؟
هر یک از این سه عامل بهتنهایی مضر است، اما همافزاییِ آنها وضعیت را بحرانیتر میکند: مهاجرت پزشکان کیفیت و ظرفیت عرضه را کم میکند، حس ناامنی تقاضا را سرکوب میکند و تحریمها مانع از انجام تراکنشها و تداوم همکاریها میشوند. بازگشتِ بازار پیشین مستلزم حل همزمان همه این محورهاست؛ اصلاحات جزئی در یکی از زمینهها بهتنهایی کافی نیست. این چرخه معکوس میتواند بازارِ دهها میلیون دلاریِ منطقهای را در دورهای کوتاه و برای سالها از دست دهد.
زمان بازسازی
توریسم سلامت برای ایران نه فقط منبع دلار، بلکه نمادی از سرمایه انسانی و توان علمی کشور بود. از دست رفتن این بازار، پیامی مهم دارد: مزیتهای تاریخی را نمیتوان با اتکا به گذشته حفظ کرد؛ نیاز به برنامهریزی هوشمند، ثبات سیاسی-اقتصادی و بازسازی اعتماد است. اگر این سه ضلع شکسته همزمان درمان نشوند، ایران بهزودی بخش قابلتوجهی از یک بازار منطقهای پرسود را برای سالها از دست خواهد داد. بازپسگیری این نقش به تلاش همزمان در حوزهٔ نیروی انسانی، امنیت روانی بازار و چارچوبهای مالی و حقوقی نیاز دارد. اگر سیاستگذار و بازیگران خصوصی فقط بر یکی از سطوح تمرکز کنند، احتمالاً بازار بهصورت مستدام بازنخواهد گشت. بازسازی سه ضلعِ فروپاشی یک پروژهٔ کلان ملی است؛ اگر دیر آغاز شود، هزینهٔ فرصت از دسترفتن سهم منطقهای برای سالهای آتی بسیار سنگین خواهد بود.
 
			
 






